محل تبلیغات شما
با درود و احترام

مقاله اخیر این حقیر با عنوان فوق الذکر که در مورخه نوزدهم اَمرداد سال جای در بخش روابط بین الملل رومه شریف اطلاعات به زینت طبع آراسته گردید در ادامه مطلب؛ منعکس می گردد

لینک مقاله در رومه اطلاعات

بخش اول - بخش دوم در لینک ادامه متن

غایت علوم و معارف بشری در عرصه بیکران عالم وجود، همانایافتن و کشف مفتاحی است بر خزاین مکتوم در سرای هستی و برانداختن پرده از سیمای پررمز و راز طبیعتی غریب و هزار چهره. امروزه گسترش روز افزون دامنه علم و تکامل آندر جنبه ها و ابعاد مختلف معرفتی،  ظاهریپویا و مدرن را برای تمدن گذار گرای ما به ارمغان آورده است و فارغ از نواقص فاحشمدنیّت و محدودیّت های فراوان و غیر قابل انکار موجود در اجتماعات انسانی؛ دورنمایفردا و غایت و عاقبت دهر در چشم مردم خوشبین و امیدوار چیزی جز خیر محض و نایل شدنتدریجی انسان به کمالی مطلوب در (( یک آرمان شهر سعادت جمعی)) نخواهد بود.

در روزگار معاصر جامعه شناسان ایده آلیست بیان می دارند که؛علوم اجتماعی به موازات سایر دانش ها با سرعتی شگرف در مسیر تعالی به پیش می تازدو  با تجاربی غنی و  مخزنی عظیم از داده هایی تاریخی که قدمتی بهدرای تاریخ تمدّن دارند، در زمره داعیه داران هدایت بشریّت در مسیر شکافتن سقففلک و تغییر  وضع موجود (Status quo) و در انداختن طرحی نو در سازمان جوامع انسانیهستند.

اما از سویی دیگر واقع گرایان استدلال می کنند که کاربست واجرای اصول علوم اجتماعی و انسانی در جهان ت زدۀ معاصر با منافع صاحبان قدرت وسرمایۀ جهان غرب در تناقض است و ایشان هرگز اجازت نخواهند داد که دانشگاهها واندیشکده های آکادمیک؛ دیدگاهها و نتایج پژوهشهای علمی خود را که با مصالح بنیادینایشان در تضاد است  از صفحه کاغذ و تئوریبه عرصه عمل و اجرای مادی نزدیک نمایند. بعنوان مثال؛ علوم انسانی و شاخه های مهمآن چون اقتصاد، حقوق و جامعه شناسی به سهولت استدلال و اثبات می کنند که در سیارهزمین برای زدودن دایمی فقر و محرومیّت؛ امکانات و مواهب طبیعی کافی وجود دارد و ازاز طریق ایجاد سازکارهای اجتماعی مبتنی بر نوع دوستی، تعاون و همبستگی می توان بر گرسنگی،فقر و بی عدالتی در توزیع ثروت ها برای همیشه غلبه کرد. با این حال شبه تمدّنبشری، پس از گذار از هزاران سالی که با فقر و گرسنگی دست در گریبان است  با وجود توانایی مسلم مادی به دلیل ناتوانایی معنویهنوز نتوانسته است بر آن غالب آید.

 در اینجا حاجت بهذکر نیست  که خوشبینی و نگاه پر امید ایدآلگرایان در هنگامه ی نمایان شدن کج کارکردهای تأسیسات و نهادهای اجتماعی در به قهقرارفتن چرخه ی ایّام؛ رفته رفته به یأسی عمیق و اضطرابی  در خاطر بدل می گردد.  چون نیک در کتاب تاریخ انسان بنگری؛ در خواهییافت که از اعصار دورگذشته تا به امروز، سنگ سراچۀ دل های عدالت خواهان راسخهمواره به الماس آب دیده سُفته می شود و در نبردی باستانی که بین حق و باطل درجریان است برف عمر ما در آفتاب تموز زمان به رودبار شوره زار زمین  می پیوندد.

قریب به بیست سال از آغاز هزاره سوم می گذرد. پس از پایانآخرین قرن هزارۀ دوم؛ با پشت سر گذاردن تجربیات تلخ و هولناکی چون دو نبرد جهانیخانمانسوز، جنگ سرد و هزاران منازعه داخلی و بین المللی که با ریشه های استعماری،عقیدتی و ی؛ موجبات مرگ و بی خانمانی میلیونها انسان بی گناه را فراهم آوردند،از بانگ باطل طبل نظام سرمایه داری و شیپور غریب و گنگ  کننده لیبرالیزم غربی؛ بشریّت در توهم  پوچ و لغو پایان تاریخ و حرکت شتابنده و مستقیمتمدن به سوی مدینۀ فاضله بود که از صدای مهیب فرو ریختن برج های دوگانۀ نیویورک وانفجار بمبهای عظیم ایالات متحده در خاورمیانه به ناگاه  از خواب غفلت برخاست و دریافت که تاریخ همچناندر مسیر تنازع به پیش می تازد و بذر صلح جاویدان هرگز در باغ  زمستان؛ سبز نخواهد شد.

  در طول این مدتوقایع نامبارکی چون واقعۀ یازدهم سپتامبر، جنگ افغانستان و عراق، پیدایش داعش، جنگهای داخلی سوریه و یمن؛ ات و تصرفات قاصبانۀ روزمرۀ اسرائیل به اراضی فلسطینو جولان، قوت یافتن مجدد ناسیونالیزم ها و راست گرایی های افراطی در برابر تفکراتو نهادهای همگرا طلبی مانند اتحادیۀ اروپا که نمونه بارز آن اراده اکثریت مردم انگلستانبر جدایی آنها از نهاد پیشرو و متمدن هبستگی خواه اروپا  و انتخاب فردی نابهنجار و پر حاشیه مانند آقایبوریس جانسون به نخست وزیری بریتانیا که برای سرعت بخشیدن به روند تخریب پایه هایاتحاد و همبستگی بریتانیا و سایر دول اروپایی در شرایطی که او دارای سوابق عجبییچون رسوایی جنسی و تمایل به ناهنجار گری در کارنامه زندگانی خویش است و از جهتتشابه در رویکردهای رفتاری اش به رییس جمهور آمریکا؛ به ترامپ ثانی مشهور شده است.در عین حال کمی قبل تر انتخاب رییس جمهوری ناگرانمایه در دموکراسی پر مدعای آمریکاییو تفوق اندیشه محافظه کاران نو و تند رو بر کاخ سفید، فسادهای مالی گسترده که دربین سران کشورهای جهان و از کرۀ جنوبی و اسرائیل گرفته تا چین و ماچین و هندوستان،عدم توزیع عادلانه ثروت ها و منابع طبیعی زمین بین مردمان جهان، فقر، فساد، تبعیضو فحشا و امکان خریدن میلیونها برده  جنسی بهصورت موقت در روسپی خانه های غالب جوامع توسعه یافته یا ناپیشرفتۀ عالم، توزیعگسترده مواد مخدر سنتی و صنعتی در جوامع و عدم موفقیّت دولتها در برچیدن این سودای مرگ از بازار مکارۀ دنیا و هزاران هزارمعضل و مشکل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در سرتاسر گیتی؛ جملگی دلالت بر تفوق وپیروزی ارزش های کاذب نظام کاپیتالیزم بر اخلاق و مدنیّت مبتنی بر تعاون و نوعدوستی دارد.

اگر بسان جامعه شناسان مکتب ساخت – کارکرد گرا، جوامعانسانی را به مثابه یک ارگانیزم اجتماعی زنده با ارکان و اجزای اصلی و فرعی در نظرآوریم؛ می توان تمامی معضلات برشمرده شدۀ فوق را به غدد اجتماعیی سرطانی(Social Cancer) و ظهور بیماریهای مهلک در ساختمان و نظام  بسیار پیچیده وارگانیک جوامع انسانی معاصر تشبیه کرد.

با امعان نظر در تجربیات دو دهۀ گذشته در سطح جامعه جهانی؛امروز جایی برای انکار شکست نظریه ((پایان تاریخ )) و عدم توفیق و بی لیاقتیلیبرالیزم ی - اقتصادی در هدایت قافله فرهنگ و تمدن به سوی تعالی  باقی نمانده است. مافیای قدرت و ثروت در مرکزسرمایه داری جهانی چنان نفوذ کرده اند که با تسلط بر رسانه ها ی ارتباط جمعی واتّکا به قدرت پول؛ کارخانۀ دموکراسی پر مدعای غربی را دچار نتایج و ثمراث عجیبیچون دونالد ترامپ،برگزیت و بوریس جانسون کرده اند و صدها رجل و نسأ ی برجسته وصاحب تجربه را در رقابت با قدرت صاحبان سرمایه ناکام و خانه نشین نموده اند.

بر این پایه امروز بر ما پوشیده نیست که پایان جنگ سرد؛آغاز حرکت مستقیم و بی مانع انسان لیبرال به سوی بهشت کاپیتالیستیک نبود و دست آوردهای ناشی از گسترش و توسعه تمدّنانسان؛ هرگز از نتایج مکتب لیبرالیزم ی و اقتصادی نبوده است. با خروج بریتانیااز نهاد تمدن ساز اتحادیه اروپایی و انتخاب ترامپ ثانی (بوریس جانسون) بعنوان نخستوزیر این کشور در سرزمینی که خود را خاستگاه لیبرالیزم دانسته و به فیلسوفانی سادهدل چون جان لاک می بالد؛ داعیۀ لیبرالیست های غرب مبنی بر ((قطعیّت)) در توسعهپیشرو و مستقیم تمدّن  به سمت تعالی غاییرا بدون هیچ تردیدی باطل می نماید. فی الجمله موارد بیشماری از این دست؛ادلۀ محکمما در کشف اصل ((عدم قطعیّت مطلق)) در استمرار تغییرات اجتماعی پیشرو (Progressivesocial changes) و اثبات چرخشمع یا همان امکان حرکت قهقرایی جامعه به سوی تجارب و رویکردهای بدوی می باشد (Regressive changes) و  پرداختن و اشارتبه آنها از اهمیّت علمی فراوانی برخوردار است.

در پژوهش های جامعه شناسی که مرتبط با تحلیل ساختار جامعۀبین المللی هستند؛ رهیافت های تاریخی و تغییرات و نوسانات ((ساخت –کارکردی)) درجوامعی که به مثابه سیستم های اجتماعی پیچیده با برهم کنش و واکنش های بیشمار مابین اجزا رفته رفته با یکدیگر متحد شده و با پیدایش ارگان ها و ارکان اصلی و فرعیدر طول زمان، پیچیدگی های ارگانیک اجتماعی را توسعه بخشیده اند مورد بررسی قرارگرفته است و حدوث تکاملی یک جامعه ی جهانی که دارای قواعد نظام بخش جهانشمول استاز نظر علمی تشریح گردیده است. 1

امّا در مقال جاری این قلم  بر آن است تا  صرف نظر از مباحث غامض انسان شناختی تکاملی -تاریخی با تکیه بر اصول ((رویکرد ساخت- کارکردی)) ظهور ترامپ در آمریکا و وقایعاخیر ی انگلستان را با امعان نظر در کُنه ارگانیزم اجتماعی مستور در بطن جوامعلیبرال توضیح علمی دهد و آسیب شناسی (SocialPathology) آن را در مطمحنظر خوانندگان گرامی به ایجاز مطرح نماید.

در طول تاریخ تمدّن، همواره صاحبدلان فرزانه و مردان آزادهدر آثار فلسفی یا ادبی خویش به نابسامانی زمان حال، دلسردی از فردا و حسرتی عمیقبر ادوار ماضی نگاه کرده اند و با اشاراتی پر سوز از چرخه ایّام شکوه های خود رادر اوراق درخشان کتاب تاریخ ثبت نمودهاند. افلاطون حکیم در ((هفتمین نامه)) که منسوب به او است به مریدانش چنینمی گوید:

((ای یاران هرچهبیشتر  روش مردان ی و چگونگی قوانین و  رسوم روز را در نظر آوردم و هرچه پیرتر شدم تشخیص طرز تشکیل مدینه فاضله رادشوارتر  یافتم. قانون و اخلاق با سرعتیسرسام آور رو به فساد می رود و من که همواره آرزومند یافتن مجال در اداره امورجامعه بودم از دیدن این وضع آشفته متحیر  ومبهوت مانده ام. هرچند آنی از اندیشه بهبود اوضاع و اصلاح قوانین اساسی غافل نشدمولی در نهایت دریافتم که نظامات معیوب و قوانین به آسانی اصلاح پذیر نیستند و اکنون تنها امید من به استقرار عدل در هیأت اجتماعات و نفسانسانی است.)) .

با امعان نظر در سیر تکوینی حرکت تاریخ به سمت تکامل برماپوشیده نمی ماند که این روند نه تنها از یک نظم منقطیِ پیش بینی پذیر و دارایسرعت یکسان در پیشروی برخوردار نمی باشد بلکه عوامل، شرایط و متغیر های پیداوپنهان بی شماری در طول زمان آنرا متأثر ساخته و گاه موجبات توقف توسعه مدنیّت وحتی عقبگرد قافله ی کمال بشریّت را فراهم آورده ا ند. کمرنگ شدن ایده ها و مکاتبعدالت خواه و معتقد به اصالت جامعه در مقابل مسالک بی اخلاق، ناهمگرا و بی شفقت غرب که داعیه اصالت فرد را دارند،ظهورداعش و ارتکاب جنایاتی غیر قابل باور و ددمنشانه توسط آن، سلوک انعطاف ناپذیرو مجرمانه ی اسراییل نسبت به ن، کودکان و مردمان رنج دیده فلسطین در بزرگترینزندان جهان،شهر غزه و رخدادهای مأیوس کننده ی بیشمار در اقصی نقاط این کره ی خاکی،به تحقیق؛ دلایل ما در اثبات ناکامی تفکر غالب لیبرالیزم و سیستم جهانی مبتنی برکاپیتالیزم در شتاب مستقیم و بی مانع به سوی تکامل نهایی می باشد.

با کمی اغماض می توان قوانین حرکت در فیزیک کلاسیک وریاضیات را به حرکت قطار تاریخ تمدن تعمیم داد و توجّه آن دسته از دانشمندان علوماجتماعی را که طرفدار ضرورت مداخله علومی ناب نظیر ریاضی در شرح تئوری سیستمپیچیده اجتماعی هستند را به خویش جلبکرد2.

با مثالی ساده می توان چنین گفت که "نزدیک ترین فاصلهبین نقاط A وB  خط مستقیمی است که بین ایندو نقطه ترسیم می شود و مطابق با قوانین نیوتن "حرکت، بهطور طبیعی در خط مستقیم امتداد خواهد داشت مگر اینکه متحرک با مانع یا نیروییبرخود کند و از سیر مستقیم و شتاب نخستین خویش باز ماند (a=f/m).  لذا متحرکی که تحتتأثیر  یک نیروی خارجی نباشد؛ در سبیل راستبا سرعت و شتابی ثابت تا بی نهایت به پیش می تازد". حال اگر مسیر کمال تاریخرا به شکل خطی مستقیم از نقطه ی ((توحش مطلق)) تا نقطه ((تمدن ناب)) شناسایی وتعریف کنیم، برآیند نیروهای اجتماعی سلبی و ایجابی بیشماری را بر این سیستمگذارخواه و تعالی طلب مشاهده خواهیم کرد که با انگیزه ها،مطامع و توان اثر گذاریمتفاوت، آن را از مسیر حرکت مستقیم منحرف می کنند و این حرکت را در پیچیدگی هایعمیق اجتماعی؛ گاه به بیراهه و گاه به بازگشت مع و قهقرایی وادار می نمایند. براین اساس؛ عدم قطعیّت و "بی ثباتی در شتاب" در این ره بعنوان اصول علمی ازنظر جامعه شناس تیز  بین مستور نخواهد ماند.

 ترسیم و توجیه اینحرکت در مختصات زمانی گذشته و شرح پروسه تکامل(Evolution) سیستم اجتماعیتمدّن ها با عطف نظر به منابع و داده های تاریخی کار چندان دشواری نیست و بااطمینان و قاطعیّت می توان ((کمال گرایی و تعالی طلبی انسان))، نیروهای معارض بااین فرآیند و تأثیر و تأثر دیالکتیک این قوا را برهم از دوران باستان تا به امروزکشف و اثبات کرد و راه پر فراز و نشیب بشر در طول تاریخ را در مختصات مکانی وزمانی به نیکی ترسیم نمود.

 امّا کشیدن نقشه ی راه در خصوص فردا به هیچ روی؛کاری ساده و سهل نیست و همواره عوامل بیرونی و درونی پیدا و پنهان بیشماری،ارگانیزماجتماعی ما را دستخوش اثرات شدید و خفیف خویش می نمایند. در چنین احوالی؛ پیشبینی، شناسایی، کشف و  شناخت جامع اینعوامل و محاسبۀ تعداد و شدت نیروها و همچنین آثار برهم کنش و واکنشهای بین آنها بههیچ وجهی بر ما مقدور نخواهد بود  و لاجرم؛ علوم نابی چون ریاضیات در زمان حاضربجز کمک به تحلیل داده های آماری و قیاس و استقرأ، قادر به ارائه ی خدمات دیگری بهجامعه شناسی علمی نمی باشند.

در این رهگذر؛ شرایط جهان امروز با نگاه بر سبیل دنیایدیروز؛ پیش بینی فردا را بر اندیشمندان اثبات گرا (Positivists) دشوارو غامض کرده است. تجربه تلخ شکست جامعه ملل (League of Nations) و بروز دو جنگ بزرگ جهانی در قرن گذشته و غیره به بدبینی ها وحتی احتمال توقف سازمان ملل متحد کنونی و ناکامی حقوق بین الملل عمومی دامن می زندو در عرصه ی اندیشه، کسی نمی داند که فرجام تاریخ بعداز وقوع جنگ با سلاح های هستهای و نابودی تمدن چه خواهد بود؟. 

امروزه وقایع انزجار برانگیز  بی شماری در اقصی نقاط گیتی رخ می دهند که جملگیآنها دلالت بر خودخواهی و خودپرستی شدید فردی و جمعی (Egoism) در انسان دارند . دگر عضوهایپیکرۀ اجتماعی بنی آدم  در برابر کارخانه یمحنت آفرین نادانی و خود گرایی انسان، مغفول یا مرعوب هستند و در هر گوشه و کنجیاز این سیاره، اهریمن بی آزرم غرب در کمال خرسندی همچنان در سر تا سر گیتی بهسوداگری جنون و مرگ می پردازد.

جمعیّت زمین روز به روزبی هیچ تناسب و قاعده ای افزایش می یابد و مطابق آمارها و اطلاعات موثق سازمان مللهر روز بر ناتوانی و عجز محیط زیست در کشیدن بار طاقت فرسای بشر افزوده می شود. دربازارهای آزاد ملی و بین المللی، سود جویی و رقابت تنها مقولات با اهمیّت و موردالتفات بازرگانان و صاحبان ثروت است و سرمایه داری با ایجاد ارزشهای کاذب تقویتکننده مصرف گرایی مانند؛ فشنیزم، برندیزم و تبلیغ زندگی به اسلوب لاکچری تنها بهسود جویی و استثمار ملتها می اندیشد. در رقابت برای سود جویی بیشتر و تنازع برای افزایشثروت ؛ هیچ نیرویی را نمی توان یافت که قادر به مهار و کنترل هیولای خشن و ویرانگرسرمایه داری لیبرال مسلک غرب باشد. در دنیای معاصر هر ساله درآمد حاصل از فروش مواد مخدر بیش از درآمد حاصل از فروش کلّنفت جهان است و نظامات حقوقی داخلی و بین المللی بعد از چندین دهه مبارزه قاطعهنوز نتوانسته اند اسباب ریشه کن شدن همیشگی این بلای خانمانسوز را فراهم آورند.امروزه در جهانی بسر می بریم که تنها 62 نفر از کلان اغنیای مشهورش، صاحب ثروتی بهاندازه ی کلّ دارایی 000/000/600/3  نفرمردمان محروم و فقیر (یعنی بیش از نیمی از جمعیت فعلی جهان) می باشند و  بی عدالتی، تبعیض، فقر ،محرومیت و اختلاف فاحشموجود در بین طبقات، روند توسعه ی تفکرات فضیلت محور و همبستگی های اجتماعی را بهطور جدّی به چالش کشیده است3 . بنابراین بی هیچ تردید در رویکرد غالبلبیرالیزم ی- اقتصادی غرب، بی اخلاقی ی و عدم التفات به منافع مشترک بشری؛یک ضرورت بقأ و اصلی بنیادین در نبرد اصالت های موهوم و شدیداً متعارض افراد دردوران نامیمون تفوّق ((مکتب اصالت فرد)) به شمار می آید.

منافع ملّی مغایر دولت هاو رقابت قدرت های جهانی بر سر منابع ثروت؛ روند کمال تمدن را دچار سرگردانی و حرکتدر بیراهه ی زمان کرده است و مصداق بارز این امر؛ ضربه سخت وارده از سوی بریتانیابه پیکره و سیستم همبستگی نهادی اتحادیه اوپا می باشد و پوشیده نخواهد بود که  حتی می توان خروج انگلستان از اتحادیه اروپا6را برخلاف مصالح عالیه ی بشریت و فلسفه صلح جاویدان بین المللی تلقی کرد.  امروزه برخی از صاحبنظران و اندیشمندان علومی، قویاً معتقدند که مقولاتی نظیر بریتیکس(Brexit)، ترامپیسم (Trumpism)4 و گرایش غالب دولت ها و احزاب حاکمبه عوامگرایی هایی(Populism) که با توسل به آن مبانیقدرت خویش را تحکیم می کنند می تواند خطر اعلان بیدار باش مجدد به تفکّرات وتمایلات نژادپرستانۀ افراطی و تکرار آنچه که در سال 1933موجب روی کار آمدن حزبنازی و هیتلر در آلمان گردید باشند5.

از دیگر سوی؛ در واکنش به گرمایش زمین، آسیب های جبرانناپذیر وارده به زیست بوم و آثار منفی و پر خطر آن برای نسل های آینده؛ حقوق بینالملل عمومی، حرکتی بسیار کُند و نسبتاً غیر نافذ را در ایجاد اام و تکلیف برایدول در این خصوص در پیش گرفته  و  وجدان عمومی جامعه جهانی در مطمح نظر رییس جمهورآمریکا به اندازه ای بی ارزش و فاقد اعتبار است که این تاجر بی فضل در نهایت وقاحتو خونسردی از پاره کردن توافق زیست محیطی پاریس  و بی اعتباری اسناد بیست و دومین کنفرانستغییرات آب و هوایی سازمان ملل در مراکش به دلیل مغایرت مفاد آنها بامنافع ملی و مصالح صاحبان ثروت در کشورش سخن به میان آورد و در چند نقض عهد فاحشبین المللی و بی سابقه نه تنها از پیمان زیست محیطی پاریس که  از توافق 1+5 موسوم به برجام نیز که داستان وعوارضش برخوانندگان این سطور پوشیده نیست، خارج شد .

توصیف جامع احوال غم انگیز ایّام معاصر و اراده ی بی فتوّتامپراطوری ثروت که سواران بی کرامتش با مرکب بیداد بر قلوب پریشان آزادگان عالم میتازند در مجال این دیباچه  نمی گنجد واشارت مختصر فوق تنها چند برگی ازدفتر قطور ((آسیب شناسی اجتماعی)) انسان در گسترۀیک جامعۀ جهانی است.


حقوق و ویروس کرونا

جامعه شناسی کرونا

حافظ اسرار الهی کس نمی داند خموش

های ,بی ,اجتماعی ,ی ,جامعه ,ها ,ها و ,و بی ,را در ,است و ,که با ,زیست محیطی پاریس

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

cretconvife سردار شهید احمدرضا رحمتی liosculense مطالب جالب و خواندنی اس موزیک هک مدرسه ی خودمان وقتی 12سالم بود نا تنی پرسپولیس کبیر پایگاه تحقیقاتی دکتر حافظی: نگارش پروپوزال، پایان نامه و مقالات علوم پزشکی پری غمگین