محل تبلیغات شما


صفحه نخست نسخه خطی دانشگاه پرینستون

به شهادت دیوانو حکمت مستور در یکایک ابیاتش، مولانا شمس مِلَّه و الدین، خواجه حافظ شیرازی رحمه الله علیه؛ در زمرۀبزرگترین شاعران و حکیمان تاریخ ادب و تمدن ایران است. آموزه های اخلاقی و معرفتیجهانشمول نهفته در اشعار او تا بدان جا است که در سرتاسر جهان متمدّن از قرون دورو نزدیک گذشته تا به امروز؛ در کنار مشتاقان بیشمار ایرانی؛ مریدان، مبلّغان و شیفتگان بلند آوازۀ فراوانی چون((سودی بسنوی)) در امپراطوری عثمانی، ((جان ولفگانگ گوته)) در آلمان، ((جوزف هامر))در اطریش، ((سر ویلیام جونز)) و ((جان نوت در انگلستان))، ((ژان باتیس نیکولا)) و ((شارلدو ویلر)) در فرانسه و غیره از هواخواهان فرنگی این نازنین صنم ادبیات فارسی بودهاند. هرچند از احوال و زندگانی شخصی خواجه، اطلاعات زیادی در دست نیست اما با امعاننظر در تذکره های مشهور و تطبیق اشعار شاعر با وقایع و تحولات اجتماعی- یدوران حیات وی و همچنین بررسی تأثیر و تأثرات موجود بین او و سایر شاعران معاصرش،می توان به یک تجسّم و درک واقعی از شخصّیت والا و آزادۀ این حکیم  اقلیم پارس و شناخت مسیر کمال  فکری و ادبی وی نایل گردید.

دولتشاه سمرقندی(۸۴۲-۹۰۰ ه‌.ق) تذکره‌نویسو ادیب مشهور قرن نهم هجری در شرح حال شمس الدین محمد حافظ؛ شاعری را دون مرتبۀبلند او دانسته و در باب وی می گوید که خواجه حافظ: ((نادرۀ زمان و عجوبۀ جهانبوده و سخن او را حالاتی است که در حوزه طاقت بشری درنیاید و همانا از واردات غیبیاست.))1.

به روایت همینتذکره2؛ سید قاسم تبریزی ملقب به قاسم انوار (757 837 ه-ق) شاعر تقریباً معاصر با حافظ که ممکن است در عهد جوانی محضر شمس الدینمحمد را درک کرده باشد؛ (( معتقد دیوان حافظ بودی و دیوان خواجه را پیش او علیالدوام خواندندی و بزرگان و محققان را به سخن حافظ ارادتی ما لآ کلام است)). تذکرههای مهم دیگری مانند؛ ((طبقات شاه جهانی)) نیز به همین وجه ارادت و اعتقاد عظیمجناب قاسم را به حضرت حافظ تأیید کرده اند3. هرچند در هیچیک از منابعتاریخی و پژوهشی فارسی از سید قاسم انوار به عنوان جامع و گردآورندۀ دیوان حافظ نامیآورده نشده است؛ امّا در مقالات متعدّد انگلیسی و فرانسوی مربوط به قرون هفده تا بیستمیلادی، از او بعنوان جامع دیوان حافظ یاد کرده اند و بعید نیست که ((محمدگلندام)) معروف که موضوع مباحثات و تتبعات سلبی و ایجابی فراوانی در طول دهه هایگذشته بوده است همان ((سید قاسم انوار تبریزی)) باشد4.

با وجود همۀ فرازو فرودهای تاریخی و بی ثباتی های عمیق ی و اجتماعی در اقصی نقاط قلمرو پهناورزبان پارسی، اگر کسی قرن هشتم هجری را قرن کمال غایی ادبیات کلاسیک ایران بداند بههیچ وجه مبادرت به مبالغه و اغراق نکرده است. قرن مذکور؛ دوره ظهور دهها شاعر،حکیم ، عارف، کاتب و دانشمندان نام آشنا و ناآشنا است که علیرغم انجام تحقیقاتارزشمند متعدد توسط عالمان و اندیشمندان کشورمان در طول دهه های گذشته، همچنان نیازبه انجام تتبّعات ژرف بیشتر در شرح احوال، آثار مثبت و ایجادات فرهنگی صدۀ هشتمهجری در ساحت تمدّن پارسی در جنبه های اجتماعی، فرهنگی و تاریخی، بدیهی و لازم بهنظر می آید.

بر این پایه؛ کانونمبحث ما در این نوشتار؛ در کنار ارایۀ دو تصحیح تازه و بدیع از اشعار حافظ و ناصربخارایی؛ به یافتن سه غزل کاملاً مرتبط و تقریباً هم معنای دیگر با آنها از سلمانساوجی، خواجوی کرمانی و عبید زاکانی، دیگر شاعران نامدار قرن هشتم هجری اختصاصدارد که تحت استقبال یا در استقبال یکدیگر سروده شده اند.

چون نیک بنگریدر غزلیّات مذکور؛ سخن از یک ارتباط پیچیده بین مفاهیم ((تقدیر و تدبیر)) است کهکمال حسن یار، عشق و مستی و آه آتشناک را در سوز سینه های شبگیر شاعران پنجگانۀ فوق؛به لطف و خوبی تفسیر می کند.

غم جهان مخور و پند من مبر از یاد

که این لطیفۀ عشقم ز رهروی یاد است

رضا به داده بده وز جبین گره بگشای

که بر من و تو در اختیار نگشاد است

 خواجوی کرمانی، عبید الله زاکانی و شمس الدینمحمد حافظ در کنار یا حوالی آب رکن آباد و خواجه سلمان ساوجی و درویش ناصر بخاراییدر بغداد؛ با نیروی پر خروش عشق و آواز رود به استقبال یکدیگر می روند و در کلام و نظم خویش با اعلام تسلیم در مقابل قضای آسمان؛بر ناصحان بی عمل و ازرق پوشان سنگدل و بی ثمر در یک وزن، یک قافیه و یک روح6؛ چون دجله طغیان کرده و به یکدیگر پیغامهمسویی و همبستگی فکری ارسال می کنند.

همچنانکه درمقالۀ قبلی مورد اشارت واقع شد؛ نگارنده حقیر این سطور در حال تصحیح تازه ای ازنسخ خطی دیوان خواجه حافظ شیرازی و ملک الشعرا مولانا ناصر بخارایی است و در پژوهشخویش با بهره از نسخ کهن خطی؛ به اشعار و احوال سایر شاعران معاصر ایشان نیز نظریتطبیقی و قیاسی دارد. لذا هر از چندی در حین کار تصحیح؛ استقبال های جالب، هم جهتو گاهاً مغفول ماندۀ موجود در آثار شاعران معاصر قرن هشتم هجری بر وی کشف می گردد کهاتحاد پنج غزل مذکور، یکی از مهمترین آنها به شمار می آید. از این رو؛ نویسنده بر کلیّتآن؛ بدواً نام ((خمسۀ تدبیر)) نهاد و در ادامه با انعکاس مطالب مربوطه، این غزلیاتپنجگانه را با توضیحات لازم ارایه می نماید6:

ادامه این مقاله در لینک زیر قابل مشاهده می باشد.

برای دریافت متن کامل این مقاله اینجا کلیک نماید

مقاله حافظ در خمسه تدبیر در رومه اطلاعات (با تلخیص) اینجا کلیک کنید

مقاله فوق در سایت دایره المعارف 

برای دانلود فایل رومه اطلاعات اینجا کلیک کنید

حقوق و ویروس کرونا

جامعه شناسی کرونا

حافظ اسرار الهی کس نمی داند خموش

حافظ ,های ,شاعران ,دیوان ,قرن ,یک ,هشتم هجری ,و در ,است که ,سید قاسم ,قاسم انوار

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بهترین ها در ممتاز وب آَشپزی روز orrarockse نحوه محاسبه حمل خاک در فهرست بها ابنیه وراه هرآنچه نیاز شماست James's notes ecbakickskyb staruaddedab گروه فناوری آموزشی استان کردستان مجله خبری آیه